هفته 6

سلام عزیزدلم .....      

خوبی قربونت برم ؟

الان 38روزکه تو دل مامان خودتو جا کردی عشقم 

                           

خیلی دوست دارم ببینمت اما مجبورم تا هفته آینده صبر کنم

فرشته ی من اصلا منو اذیت نمیکنی فقط امروز یکم بی حال بودم ترسیدم برم کلاس حالم بد شه واسه همین نرفتم

از وقتی اومدی پیشم مامان تنبل شده ....... دوست دارم فقط دراز بکشم ..........

استرس دارم شدید همش دارم به قلب کوچولوت فکر میکنم

انشاالله سالم باشی عزیزدلم تا من خیالم راحت بشه 

خوشگلم هر روز برات کلی صلوات میفرستم میخوام شروع کنم قرآنم بخونم برای سلامتیت


تاریخ : 14 مهر 1393 - 20:05 | توسط : بانوی پاییز (مهسا) | بازدید : 1223 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

هفته 5

سلام عزیزترینم

امیدوارم جات خوب و راحت باشه

دیروز برای اولین بار رفتم ویزیت بارداری پیش 2تا دکتر یکیشون گفت هفته 5 و اون یکی گفت هفته 6 هستم

یکی واسه 19مهر وقت سونو داد اون یکی 23 مهر !!!!!!!!

باید تا 2 هفته دیگه صبر کنم تا با سونو بفهمم نفسم چند هفته داره ....

وقت زایمانمو 12خرداد زدن

وزن و فشارمو گرفتن ....... وزنم که 1 کیلو زیاد شده البته آخرین بار ماه پیش وزن کردم الان 56 کیلوام و فشارم پایین بود کلا سرگیجه ام دارم مخصوصا دیروز که خیلی فعالیت داشتم اما خداروشکر دیروز دل درد نداشتم

دلم میخواد زودتر صدای قشنگ قلبتو بشنوم اما حیف نمیشه مجبورم 2 هفته صبر کنم

استرس دارم شدید تا صدای قلبتو نشنوم خیالم راحت نمیشه

خدا تورو به ما هدیه داد وانشاالله خودشم حفظت میکنه عزیزدلم


تاریخ : 10 مهر 1393 - 15:51 | توسط : بانوی پاییز (مهسا) | بازدید : 701 | موضوع : وبلاگ | 2 نظر

بی بی چک

خداروشکر دیروز که باید پری میومد و نیومد به پیشنهاد دوستم مریم جون بی بی چک زدمو مثبت شد

 

اینم عکس هر دوتا بی بی چکم

 

بی بی چک که مثبت شد سریع زنگ زدم به چندجا و پرسیدم تا چه ساعتی هستن که برم آز خون

بعد آماده شدم و رفتم آز خون ارژانسی دادم

گفتن جوابش 1 ساعت طول میکشه آماده شه منم رفتم تو اون فاصله نماز ظهر و عصر و ی نماز شکر خوندم

بعد رفتم جواب گرفتم بتا 215 بود البته باید تکرار بشه

از دکترم واسه 4شنبه وقت گرفتم

اینم ج آز

 

منم زود زنگ زدم به بابایی گفتم بیاد حرم خودمم رفتم اونجا اونم سر نیم ساعت خودشو رسوند

بهش گفتم صدات کردم که ی حرفیو خیلییییی جدی بهت بگم گفت چی ؟بگو

گفتم دیگه باید قید نی نی خواستن و .... بزنیم

گفت : چرا ؟؟؟؟؟؟

گفتم حالااااااااااااااااااااا .. بماند

دوباره پرسید چرا ؟

منم خیلی جدی برگه آزمایشو درآوردم دادم دستش اینور اونورش کرد گفت خب ای چیه ؟ یعنی چی ؟

ترسیده بود خخخخخخخخ

منم با خنده گفتم یعنی من بار دارم

بنده خدا هنگ کرده بود

گریه کرد .... باورش نمیشد

منم از گریه اون گریه ام گرفت

بهش گفتم حواست باشه ها دیگه ما 2 نفریم تو 1 نفر زورمون از تو بیشتره نمیتونی به ما زور بگی ........

بعد من اومدم خونه و اونم رفت جلسه داشت

شبم با شیرینی اومد خونه


تاریخ : 08 مهر 1393 - 17:43 | توسط : بانوی پاییز (مهسا) | بازدید : 2903 | موضوع : وبلاگ | 2 نظر

به نی نی پیج خوش آمدید

به Nini Page خوش آمدید.

امیدواریم بتوانیم خدمات مطلوب و مورد نظر شما را ارائه کنیم.

ما را از نظرات خود آگاه کنید.

روابط عمومی نی نی پیج

pr@ninipage.com

این بلاگ در روز دوشنبه 07 مهر 1393 ایجاد شد.

می توانید نوشته و عکس و فیلم های مربوط به کودک خود را در این بلاگ منتشر نمائید.

اگر نیاز به راهنمائی دارید روی لینک های زیر کلیک کنید:


تاریخ : 08 مهر 1393 - 02:03 | توسط : بانوی پاییز (مهسا) | بازدید : 1798 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید